.persianblog'">
زنی که توی دلش مرده ای شبیه تو جا شد...
سیگار و سرفه های پر از خون مرد سر درد های موذی موزون مرد احساس رنگ رفته ی یک عشق دور یک زن درون قصه ، که مجنون مرد که رفته بوده لخته ترین روز سال با پای خود به دام شبیخون مرد یک زن برای روز مبادا ترین ... کم خون ترین نواده و هم خون مرد از ماضی بعید کمی بوده تر اما به فکر اینک و اکنون مرد آری همان زنی که.... نگفتم مگر ؟ مجبور نا گزیر ..... که مظنون مرد خون زنی که ... اوج تراژیک ... درد سیگار و سرفه های پر از خون مرد ¤ نویسنده:حمیده مظفری
|
مدیریت وبلاگ شناسنامه پست الکترونیک کل بازدیدها:5342 بازدیدامروز:7 بازدیددیروز:0 |
درباره من |
لوگوی وبلاگ |
|
اشتراک در خبرنامه |
|